بنام خداوند بخشاینده مهربان
سلام دوستان عزیز
انشالله که حالتون خوبه . خب خدا رو شکر .
به امید خدا چند روز دیگه انشالله وارد یه سال میشم . یه سال چی ؟
اگه ندونی که خیلی بی معرفتی . چند روز دیگه یه سال خدمت میشم .
بد و خوب هرچی بود یک سال گذشت . ولی خداییش حسابی مرد شدم . هم روحا هم جسما هم اراده و هم فکر .
توی این یه سال یاد گرفتم در بدترین شرایط هم خودمو نبازم و به خدا توکل کنم.
دوست دارم یه حرفهایی رو در گوشی بهتون بگم اما چون نت فعلا امکان درگوشی صحبت کردن رو نداره پس کتبا مینویسم
: قسم به خدایی که منو آفرید و تا اینجا حفظم کرد بارها و بارها امداد غیبی خداوند رو به چشمم دیدم . توی این یه سال خدمت ایمانم به خدا بیشتر شده . غیر قابل باوره که چه جاهایی کمکم کرده .
خدایا شکرت.
از این حرفها گذشته من الان توی قسمت راهور راهنمایی و رانندگی آستانه اشرفیه مشغول خدمت ( صادقانه ) هستم .
اگه تابحال به آستانه سفر نکردید باید بگم که آستانه شهریه زیارتی که برادر امام رضا (ع) آقا سید جلال الدین اشرف (ع) اونجا دفنه و به یمن وجود این آقا این شهر تا قسمتی گسترش پیدا کرده و زائرای زیادی هم از نقاط مختلف ایران برای زیارتش میان.
این شهر بین مسیر رشت به لاهیجان قرار داره و آب و هموای تقریبا خوبی هم داره و سوقات اصلی اون هم بادام ِ که خیلی هم خوشمزه است .
و اما یک معجزه : از یکی از متولی های حرم که خودش هم یکی از اولاد این آقاست شخصا سوال کردم که معجزه ای به چشم دیدی ؟ ایشون هم صادقانه یکیش رو برای من تعریف کرد . گفت که جوونی چهل روز توی حرم میخوابید تا نذرشو بگیره . روز چهلم یکی از خادما میاد میبینه این جلو درب ورودی حرم خوابیده و نمیشه در رو وا کرد. صداش میکنه که جوون بیدار شو باید در رو وا کنیم . اما جوونه میگه حاجی بزار یکم بخوابم الان بیدار میشم . خادم میگه چی گفتی : جوون میگه هیچی گفتم الان بیدار میشم . خادم هم فوری بغلش میکنه و شروع میکنه به بوسیدنش . حتما شما هم مثل من یکم سر در گم شدین . جواب معما هم اینه اون جوون بنده خدا لال بوده و چهل شب رو صبح کرده بود که شفا پیدا کنه و توسط آقا شفا پیدا کرد.
خلاصه دعا گوی شما توی حرم آقا سید جلال الدین اشرف (ع) هستم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا حق