دو سه روزی بود که منتظرش بودیم
کلی برامون از چپ و راست حرف میزدن که بله قراره روز فلان رئیس پلیس راهنمایی
رانندگی کل استان بیاد اینجا و از همین جاده که ماهستیم عبور کنه و اینکه باید در
نهایت آمادگی و آراستگی باشیم و با دیدن ایشون یه احترام آبدار نظامی براش بزاریم
تا مبادا وجهه پلیس شهر پایین بیاد ( وجهه رئیس راهنمایی ) و البته رئیس راهنمایی
واقعااااااااا به احترام حساس بود !
ما سربازا هم تا روز موعود صد بار این جمله ها رو شنیدیم تا اینکه روزش رسید و من
و محسن یکی از سربازا پستامون افتاد کنار هم ، از پست اون تا پست من چند متری
بیشتر راه نبود و همیشه عادت داشت بره پیش کسایی که پستشون نزدیکشونه . ( البته
همون ترک پسته ولی خب فاصله ها خیلی نزدیک بود میشد یه جوری ماست مالیش کرد )
اون روزم اومد پیش من ، دو تایی کنار هم واستاده بودیم و داشتیم با یکی از مغازه
دارا شوخی میکردیم ، اونم کجا ما دو تا وسط خیابون اصلی شهر .
طرفای ظهر بود که داشتیم میگفتیم و میخندیدم که یهو از پشتمون سه تا ماشین با سرعت
عین جت رد شدن محسن تند بر گشت و نگاه کرد گفت مهدی خودشون بودن ، من که کلا یادم
رفته بود چرا اونجا واستادم گفتم کی ؟
- رئیس پلیس راهنمایی کل استان
دیدی چی شد
حتما الان به فرماندهی خبر میدن که فلان نقطه فلان سربازا توی انجام دستورات سهل
انگاری کردن
با اینحال تا آخر وقت با هم شوخی و خنده کردیم و به رئیس پلیس کل استان خندیدم و
صحنه ای که از تو ماشین دیده رو مجسم میکردیم و آخر وقت رفتیم پیش فرمانده برای
گرفتن اجاره و رفتن به غذا خوری
به محسن گفتم اینجا واستا اول من برم تو دو دقیقه دیگه بیا که یه وقت نگه چرا با
هم هستید و ترک و پست کردید و این چیزا
رفتم تو تا چشمش افتاد به من شروع کرد به داد و فریاد کردن که شما ها چرا حواستون
نبو د و کجا بودید و این حرفها فوری ازم پرسید : ببینم وقتی رئیس پلیس رد میشد بهش
احترام گذاشتی ؟؟؟
تازه میخواستم بگم به جان جناب سروان حواسم نبود که دیدم همین سوالو از بغل دستیم
کرد . فهمیدم که داره یه دستی میزنه و از هیچی خبر نداره ، خدا رو شکر کردم که بند
رو آب ندادم و با آب و تاب کل قضیه ای که اتفاق نیفتاده رو براش تعریف کردم .
دادو هوارش که تموم شد محسن هم جرات کرد بیاد تو و با سر بهش اشاره کردم که بگو
آره بگو آره
تا اومد تو فرمانده ازش پرسید تو چی پسر ؟ کجا بودی ؟ سرجات بودی ؟ احترام گذاشتی
؟
محسن هم نه گذاشت و نه بر داشت گفت آررررررررره جناب سروان
برای غذا که رفتیم کلی به این قضیه خندیدیم
اما خودمونیم من هنوزم نمی دونم این رئیس پلیس راهنمایی کل استان چه شکلیه !