از بس سر بزیرم نفهمیدم که همسایمون یه درخت انار جلوی درش کاشته
از بس سر بزیرم نفهمیدم که یه همسایه ی دیگه مون چند تا دختر دم بخت داره
از بس سر بزیرم تا بحال درخت زیبایی که سر خیابونه و گلهای فوق العاده ای رو ندیده بودم
از بس سر بزیرم صاحب خونه ی اولی توی کوچمون که تازه نقل مکان کرده به اینجا رو نمیشناسم
از بس سر بزیرم وقتی صاحب کارم برام از خاطرات فرارش از جبهه رو میگه بیخیال گوش میدم و بروش نمی یارم
از بس سر بزیرم دنبال دختری میگردم که تابحال ندیدمش
از بس سر بزیرم چند ماهه که وبلاگ هیچ کدوم از دوستامو نخوندم
از بس سر بزیرم به خیلی از دوستای خوبم زنگ نزدم حالشون رو بپرسم
از بس سربزیرم پیر شدن پدر و مادرم رو نمیبینم
از بس سربزیرم گاهی فکر میکنم همه مرده ان غیر از خودم
از بس سربزیرم گاهی راه مسجدو گم میکنم
از بس سربزیرم گاهی دوستامو عوضی انتخاب میکنم از داشتنشون یه عالمه عذاب میکشم
از بس سربزیرم گاهی حرفامو توی محل اشتباهی و به شخص اشتباهی میزنم
از بس سربزیرم گاهی محبت دیگران رو نسبت به خودم نمیبینم
از بس سربزیرم گاهی بدی خودم در حق دیگران رو نمیبینم
از بس سربزیرم گاهی مشکلات دوستامو نمیبینم
از بس سربزیرم گاهی از خودم بیزار میشم
از بس سربزیرم ...
خدایا من سر بزیرم یا گنگم ؟ سربزیرم یا غرقم ؟ سربزیرم یا گرفتارم ؟ سربزیرم یا خنگم ؟ سربزیرم یا جوونم؟ سربزیرم یا درگیر زندگی ام ؟ سربزیرم یا ... ؟
چهارشنبه 90/1/17 - 9:31 صبح
نظر
بازدید امروز: 287 بازدید دیروز: 34 مجموع بازدید ها: 634661
از زندگانی ام گله دارد جوانی ام          شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام
دارم هوای صحبت یاران رفته را          یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام