بنام خداوندی که عقل را آفرید
رسولخدا (ص ) فرمود:
خدا از مؤ من براى چهار بلا پیمان گرفته که آسانترین (سخت ترین ) آنها بر مؤ من اینستکه : مؤ منى هم عقیده او باشد و بر او حسد ورزد یا منافقى که از او دنبال گیرى کند (تا نقطه ضعفى بدست آورد) یا شیطانى (از جن یا انس ) که او را گمراه کند یا کافرى که جنگ با او راخواهد، پس با این گرفتاریها مؤمن چه اندازه عمر کند (از ایمانش باقى ماند)؟
اصول کافى ج : 3 ص : 348 روایة :2
امام صادق (ع ) فرمود:
مؤ من نتواند خود را از یکى از سه چیز برهاند، و گاهى هر سه بر او گرد آیند: یا دشمنى کسیکه در خانه دربست با اوست و آزارش رساند، یا همسایه (بیرون خانه ) آزارش دهد، یا کسیکه در میان راهى که بسوى کارش میرود، او را آزار میدهد، و اگر مؤ منین بر سر کوهى باشد، خداى عزوجل شیطانى بر انگیزد که او را اذیت کند، و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار دهد که از وحشت بکسى پناه نبرد.
اصول کافى ج : 3 ص : 348 روایة :3
محمد بن عجلان گوید:
خدمت امام صادق (ع ) بودم که مردى از نیازمندى باو شکایت کرد، حضرت باو فرمود: صبر کن که خدا بزودى برایت گشایشى دهد، آنگاه ساعتى سکوت نمود و سپس رو بآن مرد کرد و فرمود: بمن بگو زندان کوفه چگونه است ؟ عرض کرد: تنگ و متعفن است و زندانیان در بدترین حالند، حضرت فرمود: تو هم در زندانى و باز میخواهى گشایش داشته باشى ؟! مگر ندانى دنیا زندان مؤ من است ؟.
اصول کافى ج : 3 ص : 349 روایة :6
داود بن ابى یزید گوید:
امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من ناسپاسى میشود. و در روایت دیگر است : زیرا کار نیک او بسوى خدا بالا میرودو در میان مردم پخش نمى شود و کافر سپاسگزارى میشود.
اصول کافى ج : 3 ص : 349 روایة :8
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
بنام خدا
مردى خدمت پیامبر عرض کرد: همسرى دارم که هنگام ورود به منزل از من استقبال ، و هنگام خروج از منزل مرا بدرقه مى کند. هنگامى که مرا غمگین مى بیند مى گوید: چه چیزى تو را اندوهگین ساخته ، اگر غم روزى مى خورى ، خداوند آن را بر عهده گرفته ، و اگر براى امر آخرتت غمگین هستى ، خداوند بر غم و اندوه تو بیفزاید.
پیغمبر اکرم فرمود: همسرت را به بهشت بشارت بده و بگو: تو یکى از عاملان الهى هستى و در هر روز ثواب هفتاد شهید برایت خواهد بود.
چنانکه در روایت دیگر فرمود:
جهاد المراءة حسن التبعل .
جهاد زن ، خوب شوهر دارى است .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
بنام خدا
سگ ده خصلت دارد که اگر در انسان باشد از نیکان و سعدا خواهد بود.
1 - سگ خانه مخصوص ندارد، و این از صفات مجردان است .
2 - سگ غالبا در شب ظاهر مى شود و این از صفات عابدان است .
3 - سگ زاد و توشه خود را در سفر حمل نمى کند و این علامت توکل است .
4- سگ هنگامى که سفره مى گسترانند و طعام حاضر مى شود در گوشه اى مى نشیند و این نشانه طبع بلند اوست .
5 - اگر سگ را صاحبش بزند و از خود براند با کوچکترین بهانه اى برمى گردد و این از نشانه هاى مریدان است .
6 - سگ از صاحبش در سختى جدا نمى شود و این از نشانه هاى صابران است .
7 - سگ هنگام مرگ چیزى به ارث نمى گذارد و این از علائم زاهدان است .
8 - سگ همیشه گرسنه است و این علامت مجاهدان است .
9 - سگ همواره بیمناک است و این علامت صالحان است .
10 - سگ به کم دنیا راضى است و این علامت عاشقان است.
براستى اگر انسان از همه علائق و وابستگیهاى دنیا بریده باشد و از همه چیز دل بکند، خداوند یکتا را بپرستد و بر او اعتماد و توکل نماید، و به غیر او امیدى نداشته باشد. مرادش خدا باشد، در مقابل سختیها استقامت نماید، ناملایمات را بر خود هموار سازد، نسبت به دنیا بى اعتنا باشد، در راه خدا تلاش و پیکار کند و عمل صالح انجام بدهد، و مشتاق لقاء حق باشد، بدون شک چنین شخصى از نیکان روزگار و مصداق انسان کامل است و از زمره سعدا بشمار مى آید.
انسان کامل کسى است که واجد این ده خصلت باشد: تجرد، تعبد ، توکل ، نزخ ، ارادت ، استقامت ، زهد، جهد، صلاح و عشق .
اثنى عشریه / باب 10 / صفحه 232.
یا حق
برچسب ها :
بنام خداومد آسمانها و زمین
امام صادق (ع ) فرمود:
مؤ من را سزاوار است که داراى هشت خصلت باشد:
1 هنگام شدائد باوقار باشد، 2 هنگام بلا شکیبا باشد، 3 در فراوانى نعمت سپاسگزار باشد، 4 بآنچه خدا روزیش کرده قانع و خرسند باشد، 5 بدشمنانش ستم نکند، 6 بارش را بر دوستانش نیفکند (بخاطر دوستانش متحمل گناه نشود)، 7 بدنش از او در رنج و مشقت باشد (از بسیارى عبادت و قضاء حوائج مردم )، 8 مردم از ناحیه او در آسایش باشند، همانا علم دوست مؤ من است و بردبارى و زیرش و عقل امیر سپاهش (یعنى اعضاء و جوارحش بفرمان عقلش رفتار کنند) و مدارا برادرش و احسان پدرش باشد.
اصول کافى ج : 3 ص : 78 روایة :1
امیرالمؤ منین صلوات الله علیه فرمود:
ایمان چهار پایه دارد: 1 توکل بر خدا 2 واگذار کردن امر بخدا، 3 راضى بودن بقضاى خداى ، 4 تسلیم بودن بامر خداى عزّوجلّ.
اصول کافى ج : 3 ص : 78 روایة :2
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
سلام
سلامی به گرمای وسطای تابستون
یه دوماهی میشد که سر و صدای پاییزی در نیومده بود
جاتون خالی توی دوران آموزشی سربازی بسر میبردم و کلی حال میکردم
. قبل از رفتنم هم چندین تا متن از کتاب متابا ( متاب مشتق شده از کتابه یعنی جزوه ) که فکر کردم به درد ملت میخوره تهیه کردم و گذاشتم برای ارسال به آینده اما گویا این بخش وبلاگ یکم نامیزون بود و کار نکرد و زحمت ارسال مطالب افتاد گردن یکی از دوستان که واقعا دستش درد نکنه ، با اینکه میدونم حوصله نداره وبلاگهای خودش رو آپدیت کنه مال منو مدام آپدیت کرد ، ایشالله عروسیش جبران کنم
بی نهایت ازت ممنونم .
این دو ماه هم گذشت ، چه خوبی و چه بدی تموم شد . با همه شادی ها و غم هاش و سختی هاش و کله سحر پاشدناش اونم با صدای نخراشیده بر پا
( ما دو ساعت از خروس هم زودتر بیدار میشدیم ، باور کنید ) .
![](http://www.nashreshahr.com/WebSiteImages/Books_Images/m-6.jpg)
جایی که ما آموزش دیدیم یه جایی بود بنام مرکز آموزش شهید مدنی ناجا ( نیروی انتظامی ) . بخش اصلاندوز . یه جایی لب مرزه ، حدود سه ساعت و نیم اونور تر از اردبیله ، تقریبا لب مرزه ، نیم ساعت تا مرزه فاصله داره . یه خراب شده ییه که نگو ، آبش آب شوره ، آبو هواش تخیلی محضه .
رفتن وسط کوه رو تراشیدن ( با جرثقیل و غیره ) توش مرکز آموزش زدن . مرکز آموزش که نگو ، بگو دیوونه خونه . باور کنید واقعا دیوونه خونه است . بزارید یه خلاصه ای از این ماه رو براتون بگم .
لپ مطلب : ما بعد از حرکت از شهر زیبامون رشت نه ساعت و نیم تا ده ساعت بعدش رسیدیم مرکز آموزش . جونم براتون بگه فضا فضای بازیهای کامپیوتری از این بازیا که توش میرن تو پادگانها و همه جا رو منفجر میکنن ( تا نبینید و بازی نکرده باشید خوب قضیه دستتون نمی یاد ) آقا ما تا دو هفته اول فقط تو حس و حال بازی های کامپیوتری بودیم . مخصوصا میخواستم نگهبانی بدم همش مواظب دشمنای فرضی بودم
که مبادا گلوم رو از پشت ببرن یا دهنم رو بگیرن خفم کنن
( توی بازیا من از این شیوه ها خیلی استفاده کردم) ![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/116.gif)
اما از اون به بعد که همه چیز عادی شد دیگه احساس کردم دارم عوض میشم ، دارم میشم یه مرد سنگی ، گویا شیوه ها عوض شده قبلا خیلی به سرباز فحش میدادن اما الان کمتر شده و کسی حق فحش دادن نداره و نه حق زدن . اما بجاش بهت بشین و پاشو سینه خیز و بد و بایست می دن . اینا همون تنبیهات قدیمه که الان بهش میگن آمادگی جسمانی ( بدو بایست ، یعنی توی سه شماره یه مسافتی رو طی کنی و خودت رو برسونی و گرنه باید سینه خیز بر گردی یا کلاغ پر و یا ... )
بهر حال همیشه یه مشکلاتی آدم رو وادار میکنه یه راهی رو بره دیگه ، البته منم یکم دلم میخواست که برم و آدم بشم .
![](http://www.blogfa.com/photo/s/sarbazyy.jpg)
هفته های آخر دیگه داشتم از یکنواختی اونجا کلافه میشدم ، هفته آخر که هر روزش برام یک سال طول کشید . روز آخرش که دیگه قیامتی بود . مگه تموم میشد .از اعلام محل خدمت تا سوار اتوبوس شدن و تا اومدن بیرون از در دژبانی فکر کنم یه دو ساعتی طول کشید . وقتی که از در اون خراب شده اومدم بیرون انگار از قفس جستم . ( دیوانه ای از قفس پرید )
واما شاید باور نکنید که من چطور از مشکلات جستم ، از تمامشون با ذکر نام ( یا باب الحوائج ) نجات ژیدا کردم چنان فوری کمکم کرد که من خودم هم بارها شکه شدم . ( یا ابالفضل ، من خودم نوکرتم ) . هر وقت هم دلم میگرفت زیارت آل یاسین رو میخوندم ( ما شیعه ها که جز آقا کسی رو نداریم ) دعای توسل هم خیلی کمکم کرد تا مشکلاتم حل بشه .
الانم در مرخصی بسر میبرم ، محل خدمتم کاملا مشخص نشده البته می دونم که گیلان خدمت میکنم اما کدوم نقطش نمی دونم .
انشالله یه جا بیفتم که ADSL داشته باشه بیشتر در خدمت دوستان ( کم معرفتمون ) باشیم .
اونجا به اینترنت دسترسی نداشتم اما هر مشکلی یه راهی داره درسته که وبلاگ نداشتم تا توش بنویسم این فکرم یکم آرووم شه اما دفتر که بردنش اون تو آزاد بود ، یه دفتر بردم ریز تا ریز اتفاقات رو نوشتم با تاریخ و ساعت . ![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/169.gif)
خیلی دلم براتون تنگ شده بود ، خیلی ![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/149.gif)
شاید برای کسایی تنگ شده بود که شاید خودشونم ندونن
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رنظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
بنام خداوندی که محمد (ص) را بحق مبعوث کرد
رسولخدا (ص ) فرمود:
روز قیامت در ترازوى کسى چیزى بهتر از حسن خلق گذاشته نمیشود.
اصول کافى ج : 3 ص : 156 روایة :1
امام باقر (ع ) فرمود:
کاملترین مردم از لحاظ ایمان خوشخلقترین آنهاست .
اصول کافى ج : 3 ص : 156 روایة : 1
امام صادق (ع ) فرمود:
مؤ من بعداز انجام واجبات پیش خداى عزوجل عملى محبوبتر از این نیاورد که مردم را از لحاظ خلقش در وسعت گذارد. (یعنى تنگ خلق نباشد(
اصول کافى ج : 3 ص : 157 روایة: 4
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
بنام خدایی که صاحب روز جزاست
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
دوستى مؤ من با مؤ من براى خدا از بزرگترین شعبه هاى ایمانست ، همانا هر که براى خدا دوستى کند و براى خدا دشمنى کند و براى خدا عطا و براى خدا دریغ کند از برگزیدگان خداست .
اصول کافى ج : 3 ص : 189 روایة : 3
امام صادق (ع ) فرمود:
از محکمترین دست آویزهاى ایمان اینستکه : براى خدا دوست بدارى و براى خدا دشمن بدارى و براى خدا عطا کنى و براى خدا دریغ دارى
.اصول کافى ج : 3 ص : 189 روایة : 2
امام صادق (ع ) فرمود:
کسانیکه براى خدا با یکدیگر دوستى مى کنند، روز قیامت بر منبرهاى نور مى باشند، نور چهره و نور تن و نور منبرهایشان همه چیز را روشن کند، بدرجه ایکه بآن معرفى شوند، و گفته شود: اینان دوستى کنان براى خدایند.
اصول کافى ج : 3 ص : 190 روایة : 4
رسول خدا صلى الله علیه و آله باصحابش فرمود:
کدامیک از دستاویزهاى ایمان محکمتر است ؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، و بعضى از آنها گفتند: نماز و برخى گفتند: زکاة و بعضى گفتند: روزه و برخى گفتند: حج و عمره و بعضى گفتند: جهاد، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر یک از اینها را که گفته فضیلتى است ، ولى جوابش پرسش من نیست . محکمترین دستاویزهاى ایمان دوستى براى خدا و دشمنى براى خدا و پیروى اولیاء خدا و بیزارى از دشمنان خداست .
اصول کافى ج : 3 ص : 190 روایة : 6
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
بنام خدایی که ذکرش موجب آرامش قلبهاست
امام صادق (ع ) فرمود :
سخت تر چیزیکه خدا بر خلقش واجب ساخته ، ذکر بسیار خداست ، مقصود گفتن سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست ، اگر چه این هم از جمله ذکر است ، بلکه مقصود یاد آوردن خداست در آنچه حلال و حرام فرموده که اگر طاعت خداست عمل کند و اگر معصیت است ترک نماید.
اصول کافى ج : 3 ص : 127 روایة :4
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :
بنام خدا
جرجیس از جمله پیامبرانى است که در راه ابلاغ رسالت و ارشاد و هدایت بت پرستان ، سخت ترین شکنجه ها را تحمل نمود و از انجام وظیفه سنگین رسالت باز نایستاد.
هنگامى که جرجیس پیامبر، پادشاه شام را از بت پرستى به پرستش خداى یکتا دعوت نمود، به دستور وى حضرت را زندانى ، و بدن مبارکش را با شانه هاى آهنین مجروح و پاره پاره کردند، بطورى که گوشتهاى بدن او تکه تکه کنده مى شد. سپس بر بدن مجروح او سرکه ریختند و اشیاء زبر و پلاسهاى درشت بر بدن مجروح او مالیدند.
آنگاه دستور داد: میله هاى آهنى را با آتش سرخ کنند و بر بدن حضرت گذارند. ولى جرجیس در مقابل همه این شکنجه ها مقاومت کرد و به زانو در نیامد. شاه خونخوار دستور داد: میخهاى بلند آهنى بر رانها، زانوها و کف پاهاى او کوبیدند. چون او را هنوز زنده یافت ، فرمان داد: میخهاى بلند آهنى بر سرش بکوبند، سرب ذوب شده بر بدن او بریزند و یک ستون آهنى بسیار سنگین که هیجده نفر به کمک یکدیگر آن را حرکت مى دادند، بر روى شکم او قرار دهند.
وقتى با انواع مختلف شکنجه ها نتوانست بر او غلبه یابد و جرجیس را وادار کند دست از دعوت به خداپرستى و یکتاپرستى بردارد، دستور داد همه ساحران و جادوگران ، تمام توان خود را بر ضد او بکار گیرند. ولى هیچ سحر و جادوئى بر حضرت تاءثیر نکرد. پس از آن زهر کشنده اى به او خورانیدند که اگر همه اهل زمین از آن مى خوردند، بلافاصله مى مردند، اما زهر هم آسیبى به حضرت نرساند.
در نتیجه بسیارى از مردم و سحره با مشاهده این صحنه ها به او ایمان آوردند.
پادشاه ستمگر دستور داد تا همه آنان را به قتل برسانند و جرجیس را در چاهى بیفکنند. ولى او به اذن خداوند، زنده و صحیح از چاه بیرون آمد و براى چندمین بار مردم را به پرستش خداوند یکتا دعوت نمود.
این دفعه حدود چهار هزار نفر به او ایمان آوردند. لکن پادشاه همه را از دم تیغ گذراند، و فرمان داد تا لوحى از مس ساختند و آنرا با آتش سرخ کردند و حضرت را بر روى این صفحه مسى گداخته خوابانیدند و سرب مذاب در حلق او ریختند، و میخهاى آهنى بر چشم و سرش کوبیدند. سپس میخها را بیرون کشیدند و به جاى آنها سرب گداخته ریختند.
جرجیس پیامبر در برابر تمام شکنجه هاى سخت و طاقت فرسا مقاومت کرد، تا اینکه دستور داد: او را به آتش اندازند و خاکسترش را بر باد دهند. اما باز هم خداوند متعال به جرجیس حیات دوباره بخشید. جرجیس بار دیگر براى ارشاد و هدایت میان مردم رفت . براى چندمین بار او را دستگیر ونزد پادشاه آوردند، در حالى که مجلسى بزرگ آراسته بود. یکى از بزرگان مجلس از حضرت معجزه دیگرى خواست و گفت : این تختها از چوبهاى درختان مختلف ساخته شده اند. اگر توانستى این چوبها را به صورت درختان تازه با شاخ و برگ و میوه در آورى ، من به تو ایمان مى آورم .
حضرت دعا کرد و چنین شد.
وقتى پادشاه این جریان را مشاهده کرد، دستور داد: جرجیس را با اره دو نیم کنند و بدن دو نیم شده او را در دیگى پر از گوگرد و سرب بیندازند و در زیر دیگ آتش برافروزند.
اینجا عذاب الهى نازل شد و همه بیهوش شدند و بر زمین افتادند. دیگ واژگون شد و جرجیس به اذن خدا صحیح و سالم برخاست .
این بار چون جرجیس براى دعوت و تبلیغ رسالت نزد پادشاه رفت و درباریان او را دیدند، تعجب کردند. پادشاه دستور داد: او را گردن بزنند. هنگامى که سر از بدن جرجیس جدا شد، همه مردم آن سامان به عذاب الهى هلاک شدند.
این بزرگترین درسى است که از نهضتهاى انبیاء مى آموزیم . چگونه انسان باید در راه احیاء حق و اعتلاء کلمه توحید و انجام وظیفه خطیر الهى ، همه مصیبات و مشکلات ، تلخیها و سختیها را تحمل نماید و با صبر و استقامت ، و با اتکال به قدرت لایزال هستى به پیش رود و گامى از نیل به هدف باز نایستد.
یا حق
برچسب ها :
بنام خداوندی که مهربان است و مهربانان را دوست دارد
امام صادق (ع ) فرمود:
در ضمن سفارش امیرالمؤ منین علیه السلام باصحابش اینست : بدانید که قرآن هدایت شب و روز است (یعنى در همه احوال و اوقات ) و نور شب تاریکست ، براى هر سختى و نیازى (راه نجات را در گرفتارى و بلانشان دهد) پس چون بلائى فرا رسد، اموال خود را سپر جانتان سازید، و چون حادثه اى پیش آمد (که مربوط بامر دینست و جز با دادن جان مرتفع نشود) جان خود را فداى دینتان کنید، و بدانید که هلاک شده کسى است که دینش تباه شود و غارت زده کسى است که دینش را بربایند، همانا پس از رسیدن به بهشت نیازى نیست و بعد از دوزخ بى نیازى نیست (هر که در دنیا عمل صالح کند و مستوجب بهشت گردد، فقیر و نیازمند نیست ، هر چند دستنگ و گرفتار باشد و کسیکه خود را مستوجب دوزخ سازد، بى نیازى ندارد، هر چند ثروتمند و مرفه باشد) اسیر دوزخ آزاد نگردد و نابینایش بهبودى نیابد.
اصول کافى ج : 3 ص : 306 روایة :2
امام باقر علیه السلام فرمود:
سلامتى دین و صحت بدن بهتر از مالست و مال یکى از زینتهاى خوب دنیاست .
اصول کافى ج : 3 ص : 306 روایة :3
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یا رب نظر تو بر نگردد
یا حق
برچسب ها :